میگویند چشمها حرف میزنند. مردمکها با باز و بسته شدن، مرز شوق و بی تفاوتی را میشکنند و همه اینها به پای خطوط سیاه قهوه در کف فنجان نوشته میشود. دنیای سودجویی است. حرفهای نگاه را به پای قهوه مینویسند!
دخترک سر تکان میدهد، به تایید و این تایید یعنی که فالگیر درست عمل کرده. یعنی که دختر جملههای دو پهلو را همان طوری تعبیر کرده که از اول دلش میخواست! یعنی از میان یک مشت حرفهای درست و نادرست، دختر هر چه را خواسته جدا کرده و هر چه را درست ندیده، بی هیچ سختگیری، گذاشته به پای خطوط مبهم بخت خودش. وگرنه لابد فال کجا و خطا کجا؟!
فردای بهتر در کف فنجان
ایراد از نسل ما نیست. اشکال سر عجول بودن ذاتی بشر است که دلش میخواهد لقمه زندگی را جویده و نجویده قورت دهد. اشتهای توک زدن به آینده و پیش بینی فردا و پس فردا، مجال ظهور یک شبه هر ترفندی را میدهد. حتی مجال ظهور مشاغل تازهای مثل فالگیری!
همین میشود که شنیدن چند ورد زیر لب، خوردن یک فنجان قهوه ترک ناخالص و شنیدن چند جمله مبهم دو پهلو که قضاوت کردن آن، به هر شکلی که دلت میخواهد، به اختیار توست، از 2 هزار تومان تا یک میلیون تومان خرج روی دستت میگذارد.
این رقم آخر را نه تخمینی گفتیم و نه مبالغه آمیز. استثنائا پرونده این یکی هنوز باز است. ماجرای دختر جوانی که 500 هزار تومان بابت شنیدن خبر مرگ قریب الوقوع پدر و مادرش میپردازد و 500 هزار تومان دیگر برای جادویی که از مرگ آنها جلوگیری کند!
بسیاری از آنها که به سراغ فال قهوه میروند معتقدند آن را چندان جدی نمیگیرند. با این وجود وقت، پول و انرژی خود را صرف شنیدن همان چیزهایی میکنند که جدی نمیگیرند؛ به اسم تفریح! این تفریح اما انگار فالهایی مثل فال ورق، تاروت، یی چینگ، فال تیله، نخود، چای و انواع طالع بینیهای دیگر را چندان به رسمیت نمیشناسد. فال قهوه وجاهتی بیش از تمام فالها دارد. زن فالگیر دلیل محبوبیت و صحت فال قهوه را میگوید: فال جنبه علمی دارد. البته نه هر فالی و نه هر فالگیری.
برای اثبات ادعای خود، به تفسیرهای علمی متوسل میشود: در مورد فال قهوه شنیدهام که چون لب انسان هنگام نوشیدن قهوه با فنجان تماس مستقیم برقرار میکند، در حقیقت DNA او به فنجان منتقل شده و از طریق دانههای قهوه در آن نقش میبندد! دانههایی که دربرگیرنده و انتقال دهنده DNA هستند به صورت نمادهای اعداد و اشکال در فنجان نقش میبندند و فرایندی مثل چاپ عکس شکل میگیرد!
و بماند این که حتی در صورت صحت این مدعا هم فالگیرها چطور علم DNA خوانی را فراگرفتهاند و چه طور نام محمد و حامد و علی را در DNA هر دختر جوان دم بختی میبینند و دشمن چاق سیاه موی کینه توز را در DNA هر زن میانسالی.
دکتر شیوا دولت آبادی، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این باره میگوید: «وقتی انسان با باور حل مسائل و مشکلاتش به سراغ مرجعی مثل یک فالگیر میرود و احساس تلقین پذیری شدید را با خود حمل میکند، میزان تأثیرپذیریاش بیشتر میشود و در نتیجه طوری رفتار میکند که به او القا شده است. در حالی که قسمت بزرگی از این تأثیرپذیری را خود شخص و باور درونی او ساخته است. وقتی فالگیر به زنی میگوید که برو همسرت دوستت خواهد داشت! به واسطه انگیزه و امیدی که در قلب او شکل میدهد بر رفتارهای او دست کم تا آیندهای نزدیک تأثیر میگذارد و در نتیجه مسائل هم به شکل بهتری پیش خواهد رفت.»
دکتر دولت آبادی ادامه میدهد: « این پیش بینیها اغلب بر مبنای احتمالات شکل میگیرند و مسائلی که معمولا برای زنانی از یک قشر خاص و با گروه سنی خاص در خانواده و محل کار اتفاق میافتد. معمولاً در این جریان صدها هزار پیش بینی غلط فراموش میشود ولی یک گفته صحیح در یاد میمانند و در نتیجه به نوعی بر قدرت مرموز فالگیرها و پیشگوها اضافه میشود و همه اینها هم به این خاطر است که انسان همیشه به دنبال امید بوده است. این جست وجوی روزنه امید را در فرهنگهای باستانی هم میبینیم. در آن دوران نیز پیشگویان در جام و گوی و شیشه و آینه وقایع آینده را پیش بینی میکردند.»
زنان، مشتریهای اصلی
یک حساب سرانگشتی مردان را از قافله فالگیرها و مشتریان فال جدا میکند. تقریبا در تمام دنیا زنان مشتریان اصلی فال و یادگیری فالگیری به حساب میآیند.
دکتر دولت آبادی میگوید: «زنها بیشتر به ظرایف زندگی و روابط اجتماعی خود توجه دارند و به ویژه در ارتباطات، زنان همیشه به دقایق بیشتری حساسیت نشان میدهند. اما شاید در یک نگاه کلی به وضعیت فرودست زنان در طول تاریخ و فرصتهای نابرابر آموزشی و کسب توانایی بتوان گفت مراجعه و اتکای بیش از حد برخی زنان به خرافات و فالگیری به نوعی موضع ضعف و ناتوانی آنها را در حل مسائل خود نشان میدهد و میتواند ناشی از ضعف واقعیت گرایی و موضع انفعال در این دسته از زنان باشد.»
او اضافه میکند: «زنان تأثیرپذیرتر از مردان هستند و هنگامی که احساس شکست میکنند همچنان میکوشند تا راه خود را ادامه دهند. بنابراین به دنبال راههایی برای خروج از مشکلات هستند. روی آوردن به فال و خرافات هم یکی از این راههاست.»
فال در قانون
سابقه طولانی طالع بینی و آینه بینی در جامعه سنتی ایران، پای فال را به قانون هم کشانده است.
محمد شهریاری قاضی دادسرای جنایی تهران در این باره میگوید: سابقه جرم انگاری رمالی به آئین نامه امور خلافی برمی گردد. ماده سوم این آئین نامه میگوید کسانی که رمالی، جفر، تعبیر خواب، کف بینی، افسونگری، جادوگری، جن گیری، فال گیری، پیشگویی، چله نشینی، بخت گشایی و امثال آنها را وسیله معرکه یا دوره گردی قرار داده یا با باز کردن دکان و خانه اعمال مزبور را پیشه و وسیله کسب و استفاده خود قرار میدهند، به هفت تا ۱۰ روز حبس تعزیری و از ۱۰۰ تا ۲۰۰ ریال غرامت محکوم میشوند. اما در سال ۱۳۵۲ ماده واحده مربوط به تغییر و اصلاح مجازاتهای خلافی تصویب شد و مجازات حبس از رمالی حذف و برای آن فقط جریمه نقدی تعیین شد.
هر چند که به نظر میرسد این ماده قانونی به پای اجرا نرسید، اما قاضی شهریاری نگاه دیگری هم به این جرم دارد: با توجه به اینکه افرادی که اقدام به رمالی و اعمالی نظیر آن میکنند مردم را در واقع به امور واهی امیدوار میکنند و این مصداق بارز کلاهبرداری است، بنابراین مطابق ماده ۱ قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس و ارتشا و کلاهبرداری، عمل مذکور جرم بوده و مطابق قانون مذکور مرتکب به حبس از دو تا ده سال و انفصال ابد از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است، محکوم میشود.
کلاهبرداریهای این چنینی، واکنش مراجع تقلید را هم برانگیخت. تا جایی که آیت الله مکارم شیرازی اعلام کرد: «کسانی که به ادعای خود غیبگو بوده و رازهای پنهانی مردم را فاش میسازند از آیین اسلام دور هستند. البته هم افراد غیبگو و هم کسانی که به آنها مراجعه میکنند گناهکار محسوب میشوند. هر گونه غیب گویی و خبر از آینده دادن در زمان غیبت معصوم حرام است.»
اختیار گمشده
«صد سال پیش آدمها در همان جایی به دنیا میآمدند که پدر و مادرشان به دنیا آمده بودند. روند تغییرات هم به قدری کند و کلیشهای بود که همه چیز تقریباً از پیش روشن بود. پس فالگیرها چیز زیادی برای گفتن نداشتند. اما امروز معانی به حدی تغییر چهره دادهاند و ارزشها آن قدر به سرعت دگرگون شدهاند که زندگی به پدیدهای پیچیده و غیرقابل پیش بینی تبدیل شده است. امروز انسانها تأثیر نقش خود را در شکل بخشی به زندگیشان در مقایسه با سایر عوامل بسیار کمرنگ میبینند و در نتیجه در جست و جوی راه حلی برای گشایش امور هستند.»
اینها حرفهای دکتر دولت آبادی است که معتقد است بشر قدرت اداره زندگی خودش را دارد و کافی است بخواهد تا بتواند. اما دختر ابتدای گزارش، هنوز برای خواندن دست روزگار بی تاب است. پول را که روی میز میگذارد، خوشحال است. شنیده است گره کارش باز میشود. محبوبیت پیدا میکند.
شنیده است اگر چهل شب شمع روشن کند، دفع بلا میشود. شنیده است به محبوبش میرسد و برای حذف رقیب، کافی است هزینه دعایی را بپردازد که فالگیر مینویسد. همه اینها برای چند روز و چند هفته سرخوش بودنش کافی است. بعد از آن هم مثل دفعه قبل و دفعههای قبلتر که از پس چند روز آرامش، اگر اتفاقی خلاف وعدههای فالگیر میافتاد، میگذاشت به حساب برجهای کجساز فلکی و حیلههایی که دشمنانش در کارش میکنند، برای هر بدبیاری و اتفاق عکسی، توجیهات کافی دارد. این توجیهها را هم رمال یادش داده است!